سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل سرچشمه حکمت است . [امام علی علیه السلام]
بهشت نامطلوب
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  •  

    - سلام مادر جان، برای سرشماری مزاحم شدم.

    - پسرم بلندتر صحبت کن، نمیشنوم.

    - عرض کردم برای سرشماری مزاحم شدم. لطفا تشریف بیارید دم در.... اگه میشه یه لیوان آب هم بیارید.

    لحظاتی گذشت. پیرزن آرام آرام به سمت در خانه می آمد. این را آمارگیر از صدای پای پیرزن می فهمید.

    - سلام پسرم. بفرما، این هم آب.

    پیرزن حدودا هفتاد ساله نشان می داد. با چین و چروکهایی بر صورت که چهره اش را نورانی تر کرده بود!

    - ممنون، مادر جان میشه بفرمایید چند نفرید؟ دارم آمارگیری می کنم.

    پیرزن سکوت کرد. چشم هایش را به زمین دوخت و چند لحظه فکر کرد.

    - پسرم میشه آمار خونه ما باشه برای فردا؟

    - فردا؟؟

    - آخه شاید تا فردا از پسرم خبری برسه....

    - آمارگیر سرش را پایین انداخت. اشک را از گوشه چشمش پاک کرد و رفت.

     

     

    شادی روح شهدای گمنام و سلامتی مادرن شهدا صلوات

     

     



    ::: پنج شنبه 90/8/12::: ساعت 3:8 عصر
    نظرات شما:

    چقدر دردناکه وقتی می بینی که پرچم کشورت که نماد آرمان ها و ارزش های مردم ایران زمینه آتیش زده میشه. اون هم در یک کشور اسلامی به نام سوریه. من که هر چی سعی کردم دلم نیومد عکس آتش زدن پرچم ایران رو بذارم. به جاش عکس زیر رو گذاشتم.

     پرچم ایران

    اما آتش زدن پرچم ایران در سوریه علاوه بر دردناک بودن حاوی نکات مهمی است که در زیر به آن اشاره می شود:

    1. چرا پرچم ایران؟ اصولا چرا باید پرچم ایران در سوریه یا هر جای دیگر دنیا آتش زده شود؟ به عنوان مثال چرا در هیچ جای دنیا پرچم سوئد، گواتمالا، سومالی و ... را آتش نمی زنند؟ پاسخ این سوال روشن است. آتش زدن پرچم ایران نشانه ایفای نقش و اهمیت جمهوری اسلامی در معادلات بین المللی است. به همین دلیل است که هیچ گاه و در هیچ تجمعی پرچم کشورهایی که اصولا کشورهایی خنثی هستند و فاقد تاثیرگذاری در سطح بین المللی می باشند آتش زده نمی شود. لذا اولین نکته ای که در این زمینه حائز اهمیت است این است که بر خلاف نظر برخی ها، جمهوری اسلامی اکنون یک کشور تاثیرگذار و مهم در مناسبات خاورمیانه و در کل دنیاست.
    2. جاذبه و دافعه: هر آرمان و ایدئولوژی که در سطح جهان مطرح می شود دارای جاذبه و دافعه است. نباید انتطار داشت تمام مردم دنیا موافق آرمان های جمهوری اسلامی باشند. به هر حال این آرمان ها منافع برخی را به خطر انداخته است و طبیعتا آنها تمام تلاش خود را برای تخریب چهره ایران انجام خواهند داد و این کاملا بدیهی است.
    3. چه کسانی پرچم ایران را آتش زدند؟ این یک سوال مهم و اساسی است که پاسخ به آن خیلی از مسائل را روشن خواهد کرد. کسانی که پرچم ایران را آتش زدند عده ای هستند که با حمایت همه جانبه امریکا و اسرائیل به صحنه آمده اند تا رژیم ضد اسرائیلی سوریه (البته منکر نقاط ضعف اساسی رژیم سوریه نیستم. اما به هر حال این رژیم یک رژیم ضد اسرائیلی است) را سرنگون کنند. آمریکا و اسرائیل از هیچ حمایتی (مالی، سیاسی، رسانه ای و ... تا جایی که حتی سفیر آمریکا در تظاهرات ضد بشار اسد شرکت کرد! ) نسبت به این گروه دریغ نکرده اند. چگونه می توان انتظار داشت که آنها موافق جمهوری اسلامی باشند. جمهوری اسلامی که اصلی ترین مخالف اسرائیل و سیاستهای آن در منطقه است.
    4. آیا جمهوری اسلامی بد عمل کرده است؟ آیا آتش زدن پرچم ایران به معنای این است که جمهوری اسلامی باید به گونه ای دیگر عمل می کرد؟ مسلما خیر. فراموش نکنیم که در جایی از جهان قرآن را آتش زدند. آیا آتش زدن قرآن به معنای این است که (نعوذ بالله) خداوند بد عمل کرده است و باید به گونه ای دیگر عمل می کرد؟! خیر. در دنیایی که قرآن خداوند را آتش می زنند، آتش زدن پرچم جمهوری اسلامی پدیده ی عجیبی نیست.

    با توجه به مطالبی که گفته شد تنها راه جلوگیری از آتش زدن پرچم ایران عدم ورود در مناسبات و معادلات بین المللی است؛ که این امر علاوه بر اینکه با آرمان های انقلاب اسلامی در تضاد است نه عاقلانه است و نه امکان پذیر.



    ::: چهارشنبه 90/5/12::: ساعت 3:1 عصر
    نظرات شما:

    دیده بگشا از صنم...

    دیده بگشا ای به شهدِ مرگِ نوشینت رضا

    دیده بگشا بر عدم ای مستیِ هستی فزا

    دیده بگشا ای پس ازسوء القضا حسن القضا

    دیده بگشا ازکرم، رنجورِ دردستان، علی

    بحر ِمرواریدِ غم، گنجورِ مردستان، علی

    دیده بگشا رنجِ انسان بین و سیلِ اشک وآه

    کبرِ پُستان بین و جامِ جهل و فرجامِ گناه

    تیر و ترکش، خون وآتش، خشمِ سرکش، بیمِ چاه

    دیده بگشا بر سِتم، دراین فریبستان، علی

    شمعِ شبهای دژم، ماهِ غریبستان، علی

    دیده بگشا نقشِ انسان ماند باجامی تهی

    سوخت لاله، مرد لِِِِِِیلی، خشک شد سروِ سهی

    زآگهی مان جهل ماند و جهل ماند از آگهی

    دیده بگشا ای صنم ای ساقیِ مستان، علی

    تیره شد از بیش و کم، آیینة هستان، علی

    شاعر: استاد علی معلم دامغانی

    به نقل از ویکی پدیا

     



    ::: چهارشنبه 90/3/25::: ساعت 8:6 عصر
    نظرات شما:

    می بینی؟.... نیازی نیست با تو سخن بگویند، درد یتیمی را از پشت پرده اشک هایشان می توان خواند. دیدگان معصومشان گویای رنجی عمیق است. بی کسی، مظلومیت، غربت... همه و همه را می توان در چشم هایشان دید. سه شبانه روز است با دیدن چهره های مهربانشان می سوزم و می سازم. سه شب است گریه ام را از آنها پنهان کرده ام. خودت قضاوت کن، چگونه باید تحمل کنم؟

    می بینی؟... می بینی مرا به چه روزی انداخته ای؟ نیمه شب مرا راهی بیابان فرقت کرده ای. دست یتیمانت را گرفته ام، بغضم را فرو خورده ام، آرام و بی سر و صدا از خانه ای که نفس رحمانی تو دیگر در آن نمی دمد، خارج شده ایم، از آن کوچه ی جگرسوز گذشته ایم و به سویت آمده ایم. سه شب است کارمان شده همین. تمام ساعات شبانه روز برای این دیدار لحظه شماری می کنیم. یتیمانت از صبح تا به شام در کنج خانه زانوی غم بغل گرفته اند و چقدر جانسوز است تحمل این درد وقتی می بینی یتیمی به یتیم دیگر دلداری می دهد.

    تا کنون علی را با این حال دیده بودی؟ "دل شکسته ای بر قبر پهلو شکسته نشسته است" این فاتح خیبر است که اکنون بر سر مزار تو خسته و دل آزرده ضجه می زند. این همان بوتراب است که آوازه ی دلاوری هایش را دشمن و دوست می دانند. این حیدر است، حیدر کرار، همو که جنگاوری اش در خندق، زبان روح الامین را نیز به تحسین گشود تا بین زمین و آسمان ندا در دهد:  "لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار"

    ریحانه ی علی! از کجا برایت بگویم؟ "چو نی گر نالم از سوز جدایی/ نیستان را به آتش می کشانم" داغ دل پر درد علی را تو بهتر از هر کس دیگر می دانی. خودت می دانی که با رفتنت چه آتشی به جانم زده ای. محرم اسرار مگوی علی تو بودی و بس و حالا با رفتنت چاه همدم علی شده است.

    یادش بخیر! رسول الله که دستت را در دستم گذاشت در دیدگانش خواندم که دارد تمام هستی اش را به من امانت می دهد، پاره تنش را، کوثرش را. حالا چگونه نزد او سرم را بلند کنم؟ چگونه بگویم با امانتت چه کردند؟ چگونه بگویم که "نگین خاتم پیغمبران بشکست"؟ علی امانت دار خوبی برای کوثر پیغمبر نبود. اما تو مرا نزد پدرت، رحمه للعالمین، شفاعت کن. بگو دست خیبرگشای علی بسته بود، بگو قلب علی خسته بود. بگو علی با خواهش من پشت در نیامد.

    ای کاش آن روز که در بستر بیماری برای رفتنت "عجل" می گفتی به فکر این روز علی هم می بودی. پر کشیدی و علی را جا گذاشتی. سلام مرا به رسول خدا برسان و به حضرتش بگو که "جای سیلی تا ابد بر چهره ی علی و شیعیانش خواهد ماند"



    ::: چهارشنبه 90/2/14::: ساعت 9:59 صبح
    نظرات شما:

    مقام رهبری به عنوان مقامی که مسئولیت تعیین سیاست های کلی نظام را بر عهده دارند، بالاترین مقام کشور بوده و در قانون اساسی جایگاه ویژه ای دارند. در این نوشتار سعی داریم ثابت کنیم که ایشان بر خلاف انتظار، در حوادث اخیر و پیش از آن بی طرف نبودند و به شیوه های مختلف این امر را به وضوح نشان داده اند.

    به عنوان مثال ایشان همواره  در بیانات خود بر ساده ریستی مسئولین تاکید داشته اند. از بین کاندیداهای انتخابات اخیر چه کسی – به ادعای دوست و دشمن- مشهور به ساده زیستی بود؟ همچنین ایشان مسئولین را به تلاش پیگیر و خستگی ناپذیر برای رفع مشکلات مردم بخصوص محرومان و گسترش عدالت دعوت می کنند. در حالی که باز هم از میان کاندیداهای مختلف یک نفر با 60 سفر استانی به مناطق محروم و دور افتاده  بیش از دیگران در این امر پیشتاز بوده است. علاوه بر این در ایام منتهی به انتخابات ایشان به کاندیداها توصیه اکید می کردند که سلامت انتخابات را زیر سوال نبرند اما برخی به شدت سلامت انتخابات را زیر سوال بردند و عملا برخلاف دستور ایشان عمل کردند.

    این موارد و موارد مشابه بیانگر جانبداری مقام معظم رهبری از یک طرز تفکر خاص است. این طرز تفکر به وضوح همان طرز تفکر امام راحل و منطبق بر آرمان های انقلاب اسلامی است. بدون شک مقام معظم رهبری نه تنها در انتخابات اخیر بلکه در طی سالهای مسئولیت خود بی طرف نبوده اند و همواره جانب مصالح کشور را گرفته اند. حال اگر کاندیدای خاصی منطبق بر دستورهای ایشان که همان جهت گیری کلی نظام اسلامی است عمل می نماید مقصر آن کاندیدای خاص است و نه رهبری!!!  

    با این طرز تفکر حتی می توان گفت که امام خمینی و بالاتر از ایشان امام علی (ع) نیز در انتخابات اخیر بی طرف نبوده و رهنمودهای ایشان نشان دهنده جانبداری از یک طرز تفکر خاص است! این به هیچ وجه به عنوان طرفداری از یک کاندیدای خاص نیست؛ بلکه به معنی تعیین جهت گیری های کلی است و همانگونه که بیان شد چنانچه کاندیدایی بیشتر از سایرین با معیارهای مورد نظر امام خمینی نظیر ساده زیستی، تلاش خسگی ناپذیر، ولایت پذیری و ... منطبق است باید آن کاندیدا را مقصر دانست.



    ::: دوشنبه 88/12/17::: ساعت 5:55 عصر
    نظرات شما:

    شکی نیست که فتنه اخیر لطمات و ضربات سنگینی را به کشور وارد آورده و هزینه های زیادی را بر کشور و مردم تحمیل نمود؛ اما این حوادث در کنار این هزینه ها، فوایدی هم برای کشور و انقلاب داشت! در این مقاله به بررسی این فواید می پردازیم:

    1-     انسجام و هوشیاری نیروهای ارزشی:

    نیروهای ارزشی و انقلابی در ایام انتخابات و پس از آن، به این نتیجه رسیدند که بهتر است اختلافات جزئی را کنار بگذارند و همه در کنار هم فتنه اخیر را خنثی کنند. حتی برخی افراد که تا پیش از این حتی مسائل سیاسی را به طور جدی پیگیری نمی کردند، به اهمیت موضوع پی بردند و آگاهی خود را نسبت به مسائل روز جامعه افزایش دادند. فتنه اخیر نیروهای انقلاب را به تحرک بیشتر واداشت، زیرا آنها در حوادث اخیر ((دست دشمن را دیدند)) و به این نتیجه رسیدند که ضدیت و کارشکنی دشمنان نظام نه تنها یک توهم نیست بلکه مسئله ای کاملا جدی و اساسی است. نیروهای انقلابی بیش از پیش دریافتند که تداوم راه امام کماکان نیاز به هوشیاری و آگاهی فرزندان روح اله دارد و استقرار نظام جمهوری اسلامی و روی کارآمدن دولتی که قصد احیای آرمانهای امام را دارد انتهای راه نیست. به هر حال طراحان فتنه اخیر ناخواسته سبب شدند خمودی و سردی بخشهایی از بدنه نیروهای ارزشی به آگاهی و نشاط سیاسی و انقلابی تبدیل شود. چه رویدادی می توانست نیروهای ارزشی و انقلابی را اینگونه منسجم و هوشیار کند؟ عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد...

    این هوشیاری در در زمینه های گوناگون بوجود آمد که شرح آن در این خلاصه نمی گنجد.

    2-     برملا شدن نقش و ترفندهای دشمنان داخلی و خارجی:

    در ایام منتهی به انتخابات زمزمه هایی شنیده می شد مبنی بر اینکه برخی از دشمنان به خصوص امریکا رویکرد خود را در قبال ایران عوض کرده اند و ما باید در سیاستهای خود در قبال آنها تجدید نظر کنیم. اما حوادث پس از انتخابات موجب شد که چهره اصلی دشمنان انقلاب خیلی زود بر ملا شود. در عرصه داخلی نیز فتنه اخیر سبب شد تا دشمنان داخلی نظام شمشیر را از رو ببندند و کار را بر وزارت اطلاعات آسان کنند! افرادی که اثبات مزدور غرب بودن آنها شاید سالها به طول می انجامید، در حوادث اخیر مستندات و مدارک جرم خود را به سرعت برای ملت و نظام رو کردند. این افراد که بعضا از چهره های شناخته شده ی کشور هم بودند در ایام انتخابات و پس از آن فعالیتهای مرموز و پنهانی خود را در جهت استحاله نظام به صورت آشکارا دنبال کردند غافل از آنکه پیش بینی های آنها با واقعیت جامعه ایران فرسنگها فاصله دارد! گروه های مخالف نظام شامل: آمریکا، اسرائیل، انگلیس، منافقین، گروههای سلطنت طلب، گروههای سکولار و ... که به صورت مخفیانه اهداف خود را در کشور دنبال می کردند ، در فتنه اخیر خیلی زود کار را تمام شده پنداشتند و حربه های خود را لو دادند! به گونه ای که تحلیل گران سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اکنون به راحتی می توانند اهداف و عملکرد حال و حتی آینده آنها را تحلیل و بررسی کنند. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد...

    انشاءاله در شماره بعد به سایر فواید حوادث پس از انتخابات می پردازیم.



    ::: دوشنبه 88/9/30::: ساعت 3:0 عصر
    نظرات شما:

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 16
    بازدید دیروز: 1
    کل بازدید :96220

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره من <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    بهشت نامطلوب

    >>لینک دوستان<<

    >> فهرست موضوعی یادداشت ها <<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<